حقوق میخوانم و میدانم چطور شخص بیگناهی را گناهکار جلوه بدهم

پسر جوانی در کتابخانه از دختری پرسید :
مزاحمتان نمی شوم کنار دست شما بنشینم؟
دختر جوان با صدای بلند گفت: نمی خواهم یک شب را با شما بگذرانم!

تمام دانشجویان در کتابخانه به پسر که بسیار خجالت زده شده بود نگاه کردند .
پس از چند دقیقه دختر به سمت آن پسر رفت و در کنار میزش به او گفت : من روانشناسی پژوهش می کنم و میدانم مرد ها به چه چیزی فکر میکنند گمان کنم شمارا خجالت زده کردم درست است؟

پسر با صدای بسیار بلند گفت :
۲۰۰ دلار برای یک شب
خیلی زیاد است!

وتمام آنانی که در کتابخانه بودند
به دختر نگاهی غیر عادی کردند ، پسر به گوش دختر زمزمه کرد :
من حقوق میخوانم و میدانم چطور شخص بیگناهی را گناهکار جلوه بدهم.

فیسبوک توییتر گوگل + لینکداین تلگرام واتس اپ کلوب
  • خانه
  • ادبی
  • حقوق میخوانم و میدانم چطور شخص بیگناهی را گناهکار جلوه بدهم