شکاف بین یادگیری و عمل
جامعهی ما، یادگیری(Learning) را از عمل(Doing) جدا کرده است…
هشت سال تحصیل در رشتهی پزشکی، چیزهایی راجع به پزشکی به شما یاد میدهد ولی درواقع، شما پزشکی را بصورت عملی انجام ندادهاید.
وقتی بعنوان یک کپیرایتر کار میکنید، در اغلب اوقات مشغول عمل به کار نویسندگی هستید، نه یادگیری راههای جدیدی در نوشتن.
در واقع چیزی که با برچسب «یادگیری»(Learning) بدنبال آن هستیم، بیشتر از جنس آموزش(Education) است که حول محور مقررات، رتبهبندیها و سوالاتی است که در آزمونها خواهد آمد.
شاگرد خوب بودن در مدرسه، بمعنی این نیست که واقعا چیزی هم یاد گرفتهایم.
یکی از دلایل اجتناب ما از ترکیب کار عملی با آموزش، خطر سلب اقتدار از کسانی است که شیفتهی سخنرانی و ارائه راهکارهای نظری هستند.
در حال حاضر ۵۶ میلیون نفر در سیستم آموزشی آمریکا مشغول تحصیلاند و اغلب آنها کل روز را در مدرسه هیچ کاری نمیکنند و از یادگیری فعالیتهای واقعی زندگی، تجربهاندوزی و انجام امور واقعی و بدرد بخور در زندگی دور میمانند.
هر روز بیش از یکصد میلیون نفر در آمریکا سر کار میروند ولی تعداد ناچیزی از آنها کتاب میخوانند و عده کمی در حال گذراندن دورههای منظم آموزشی برای بهترشدن در شغلهایشان هستند. یعنی در یک وضعیت حواسپرتی نامناسب بسر میبرند؛ در یک کلام وقت تلف میکنند.
شکاف بین یادگیری و عمل، یک مسالهی واقعی است. اغلب دهها سال یا بیشتر طول میکشد تا حرفهایهای یک رشته، روش جدیدی را بپذیرید یا آنرا یاد بگیرند. یک نسل سپری شد تا متخصصان گوارش بطور کامل پذیرفتند که عامل اکثر زخمهای گوارشی یک میکروب است و در نتیجه سبک درمانی خود را تغییر دادند. سی سال طول کشید تا سیستم قضایی ما اقدام به یک تغییر نگرش اساسی در نحوهی حکمدادن و اصلاحات قضایی کرد.
دلیل این امر میتواند سردرگمی ما بین یادگیری(Learning) و آموزش (Education) باشد. آموزش باشدت هرچه تمامتر، حساب خود را از یادگیری سوا کرده است. آموزش به کار خویش مشغول است و مسوولیت عملکردن به آموختهها را گردن نمیگیرد.
چه میشد اگر یادگیریِ ما، همیشه با عمل همراه بود؟
چه میشد اگر نگاه دقیقتری به اعمال خویش داشتیم و برای یادگیری درسهایی از اعمال خودمان، وقت میگذاشتیم؟
اگر پلیس برای مطالعه روی پرسنل خود و تحقیق برای یافتن روشهای جدید وقت بگذارد، اثربخشی و کارآمدی پلیس افزایش خواهد یافت. سطح امنیت بالا میرود و رضایت شغلی پلیس هم ارتقا مییابد.
اگر دانشجویان رشتهی علوم، خودشان برای طراحی و اجرای تستهای آزمایشگاهی دست بهکار شوند، فهم و درک آنها به طرز شگفتآوری بالا خواهد رفت.
سیستم آموزشیِ مبتنی بر
مقررات (The compliance based system) که همگی در آن مشغولیم، در حال از سر گذراندن یک تغییر سترگ است. تغییری به بزرگی آنچه صنعت را با اتکا به قدرتِ ایجادِ ارتباط توسط اینترنت، بازسازی کرد. هنوز هم کارهای جدید بسیار زیادی در راهند که خیلی موثرتر از سخنرانیها و آزمونهای قدیمی عمل خواهند کرد.
.
.
پاسخ همه سوالات ما، «یادگیری آمیخته با عمل» است: اقدام به سخنرانی، بررسیکردن و مورد بازبینی قرار گرفتن. یادگیری پروژههای مرتبط و همکاریکردن. یادگیری و عمل در کنارهم و همزمان باهم، هرکدام دیگری را بازتولید خواهد کرد.
اگر میخواهید بازاریابی یاد بگیرید، اقدام به بازاریابی کنید و اگر میخواهید بازاریابی کنید، وارد کار شدن، به شما کمک خواهد کرد تا آنرا یاد بگیرید.
این ویژگی مشترک دربارهی تمام چیزهایی که برایمان مهمند، صدق میکند.
ما به آموزش نیاز نداریم ولی شاید یادگیری به دردمان بخورد. اگر در میدان عمل ثابت قدم بمانیم، برای بهتر عمل کردن، ممکن است از یادگیری بهرهمند شویم.
ترجمه از مصطفی منبری